آسمانآسمان، تا این لحظه: 10 سال و 8 ماه و 8 روز سن داره

زميني به وسعت آسمان

رافع نیاز

کافی ست پشت میز بنشینم و بخواهم چیزی تایپ کنم یا مطالعه کنم یا ... جوری پایم را می گیرد و می کشد جوری با نگاهش التماس می کند جوری جیغ می کشد که باورم می شود من یک مادرم و او سرشار از نیاز به من. و چه کسی می تواند این نیاز را برای او بر طرف کند الا من! ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــ * برگرفته از مناجات امیرلمومنین علیه السلام
22 مهر 1393

پا به پا

شاید جمع که ببندیم، روزانه 1 ساعت دستش را به دستم می دهد و با هم در خانه پیاده روی می کنیم. اینطوری آرام می شود. حتی بغل هم نمی خواهد. یک نیاز به همراهی، همپایی، هم مسیری، هم افقی می کند به نظرم. لذت می برد. کیف می کند. و با کیف او من مست می شوم.
22 مهر 1393

خواهرم مال منه

راوی یکی از خاله ها. مکان: طبق معمول مدرسه قرآن یا یکی از شعب آن. زمان نزدیک ظهر مادر کجاست: سر کلاس پدر کجاست: سر کار بچه ها کجان: در حال گشت و گذار و خوش گذرونی. و اما روایت: گویا یک بچه ای داشته با زینب بازی می کرده، که محمدسجاد سر می رسه. اول یک حوالتی نثار اون بچه می کنه و بهش میگه: با خواهل من چیکار  داری و هول میده و .... بعد هم دست خواهر جونش رو میگیره و میکشدش بیرون از اتاق و می برتش پیش خودش. دیدن که میگنا!! ...
8 مهر 1393

می خوابم اما بیدارم

دو هفته ای می شود که عصرها زیبنمان 1 ساعت هم نتوانسته بخوابد. برادرش تا ببیند نیست، می گوید؟ کجاست؟ چرا نیست؟ یک روزی بانو را خوابونده بودم و خوشحال مشغول امورات بودم. دیدم صدای خنده های ریز ریز از اتاق می آید. مربا رفته بود درون تخت، با دست روی شکم عسل می زد و برایش لالایی می خوند. مدیونید اگر فکر کنید عسل خواب بود!!!! این لالایی می خوند اون هم جفت پا را در هوا می چرخاند و در تشک می خواباند! من که حضورم را علنی کردم شروع کردند به پریدن و جیغ کشیدن! دقیقا مثل دو تا همدست!!! یعنی هر روز بهتر از دیروز؛ دینگ دینگ
8 مهر 1393

زنجیره صفات1

آقای اخوت بهش می گویند:  ام البنین از زاویه ویژگی زندگی جمع کردن و مدیریتش. - این خصلت زنجیره ای از ضفات را با خودبهمراه دارد که در صورت برخورد خوب با آنها تا 5 سال دیگر شکوفا خواهد شد و چنانچه با خانواده صفاتش درست برخورد نشود، ناقص رشد کرده و از بین خواهد رفت. یکی از این صفات که در زنجیره قرار دارد: به اصطلاح عامیانه: لجبازی ست. یکی دیگر: قلدری ست یکی دیگرش: محبت سرشار است دیگرش: ... همینطور ادامه دارد. و برای رسیدن به صفت مادر، باید از این مسیر به خوبی گذشت. ...
3 مهر 1393

دفاع مقدس

به خوبی از خودش دفاع می کند. جای بسی شکر دارد. در هفته دفاع مقدس نوشتن این پست نیز جای بسی کشف ارتباط دارد. ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ توانمند شدن بچه ها در دفاع کردن از خودشان یکی از مولفه های رشد است.
3 مهر 1393

ما سه تا رو کجا می برین؟

عسل و مربا یک دوستی دارند به اسم محمد. پسر غیور و جوان مردیست، اگر اشتباه نکنم چند هفته دیگر 2 ساله می شود. نوازش هایش خیلی خاص و ماساژیست. دیروز در مدرسه آمد و زینب پری را ناز کرد، اولش خوب بود، دختر ما هم که عادت دارد هیچ نگفت. بعد کم کم صدای بانو درآمد. تا اینجای داستان معمولی و عادی بود. تا اینکه یکهو سر و کله ی خان داداش پیدا شد و مثل هوخشتره! هجوم برد به سمت محمد. با صدای إإإإإإإإإ .... یک هلی داد بچه رو که اگر ماشالله خودش را آنطور سفت نگرفته بود از اساسی خورده بود زمین! او هم که بهش برخورده بود و عصبانی شده بود، مربا رو هل داد و در همین حین، لپ هایش در بین انگشتان مربا گیر کرد!!! همه این اتفاقات در چند ث...
24 شهريور 1393

نماز و تربیت

زینب پری، مهر را بر می دارد  جلویش بر زمین میگذارد و خم میشود و بر روی مهر می خوابد. او نماز می خواند به همین راحتی. اما آیا نماز خواندن را و این دلا و راست شدن را من یا پدرش به او یاد دادیم؟ نه.. اصلا و‌ابدا. نه وقتش بوده و نه موعدش. پس چگونه می داندکه با مهر چه کار کند و چه بروزاتی همراهش اشت؟ او ما را دیده ، که به نماز مصر هستیم. نماز می خوانیم به جماعت یا فرادا. نماز خواندن ما را می شناسد. و این دیدنی هایش او را به عمل واداشته. ما می خواهیم بچه مان نماز بخواند،خودمان نماز بخوانیم. نماز را در خانه هایمان علم کنیم. تربیت جنسش از این قسم امر است. مهربانی هایمان با همسرانمان در تیررس دیده و شنیده ی فرزندانمان اس...
20 شهريور 1393

بدون عنوان

آما... آمّا این اسمیست که بر تمامی انسان های اطرافش گذاشته‌. از آشنا و غریبه تا هر کسی که می خواهد صدایش کند. راحت ترین کلمه ای است که در دایره لغاتش دارد. البته کوچکتر که بود بیشتر کلمه داشت در لغت دانی اش!! کلمه اش شبیه عمه هم هست و کلی ذوق می آورد برای بابایی و مامانی و عمه هایش. دلربایی میکند.
16 شهريور 1393