آن دو لیوان
لیوان را به هر زوری هست میدهد به دستم و مدام میگوید:
دادا... دادا.... دادا.
رویم را میکنم اونور لیوان را میگیرم و بکارم ادامه میدهم.
با آن دستش هم با یک لیوان دیگر می زند بهم و میگوید:
من ... من ... من.
لیوانداداشش و لیوان خودش را تحویل واحد شستشو میدهد و میرود!
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی