زميني به وسعت آسمان

واقعا فکرش را بکنيد!!! اگر قرار بود جنين بيش از 9 ماه در شکم مادر بماند تا به تکامل برسد وآماده ورود به دنياي ديگري شود! چه بر سر مادر مي آمد؟! خدايا شکرت که حمل سخت جنين را فقط 9 ماه قرار دادي! ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ اشاره به ساعت شمار سن زينب بانو که در تولبار بالاي صفحه وبلاگش قابل مشاهده است. ...

يکي از لذت بخش ترين نواهاي عالم... -البته بعد از نواي اذان .. يا حسين ... و ... - صداي شنيدن ضرباهنگ قاشق و دندون هاي عسل است. کنسرتش روزانه برگزار ميشه. بليط هم ميفروشيم حتي.

تنها مزيت واکسن 6 ماهگي اين هست که وقتي از بالا داري به بچه نگاه مي کني و آمپول به اون عظمت رو مي کنن توي روون هاش وقتي که داره جيـــــــــــــــــــــــــــــغ ميکشه و ناله مي کنه مي بيني که دندون دوّمش  هم سر از لثه بيرون آورده.... و در هياهوي جيغ و فغان يه نيم لبخندي روي لبت ميشينه و شاکر ميشي بابت همه چي. ...

يکي از بهترين لذت هاي عالم اينه که، وقتي همه خوابن بيدار باشي و به امورات اندروني و انبُروني بپردازي... اين هم از ثمرات بچه داريه! چطور مي توني هر يه ساعت مشخصي پاشي و به امورات اون ها بپردازي بعد يعني نميشه پاشي و ديگه نري بخوابي! نميشه واقعا؟! کلا انسان خيلي ميتونه! ...

 تو 6 ماهه شدي. به همين زودي! به همين سرعت! به همين شيريني! اين 24 هاي هر ماه همينطور ميگذرد. به سرعت بــــــاد. يار عالي اي بودي در اين 6 ماه برايم دختر نازنينم. اين 6 ماه را برايم ماندگار کردي با معرفت هايي که از آنم شد؛ به پاس بودنت. بودنت ماندگار دختر عاقل و لطيفم.   ...

اولين فرني آرد برنج ت نوش جان ت. انشالله ذائقه ات فقط با طعام هاي حلال و طيب ، با طعام هاي آسماني آرام بگيرد. اميد دارم که ابعاد گوناگون و انواع مختلفي از طعام هاي مادي، معنوي، علمي،ارتباطي و ... نصيبت شود.

اولين آبي که نوشيدي گواراي وجودت مادر! به اميد محشور شدن با آب و آب هاي  حقيقيِ عالم. به اميد ياور بودنت براي شان. ــــــــــــــــــــــــــ * سوره مبارکه مُلک، آيات آخر.   ...

اين همه بچه در راهپيمايي 22 بهمن شرکت داشتند مردم اما از سرشان نمي افتاد عکس گرفتن از عسل و مربا!!!!    ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ اين متن حاشيه اي بود بر متن اينکه ما هم رفتيم راه پيمايي ضد استکباري ...

مادر که مي شوي به ملائک و امدادهاي غيبي ايمان مي آوري... آن هنگام که به ناتواني خود در نگهداري از فرزند-انت پي مي بري. آن هنگام که مشغول کار ديگري هستي و خطرهاي بزرگي از کنار فرزند-انت رد مي شود. آن هنگام که تحمل ت طاق مي شود و بي خيال همه چيز مي شوي. آن هنگام که براي دقيقه اي به مهم ديگري مشغول مي شوي. آن هنگام که افتادني و جيغي و چنگي و سنگيني اي و ... بر فرزند-انت رخ مي دهد. آن هنگام که .... الحمدلله في کل احوال رئوفا ... ...