آسمانآسمان، تا این لحظه: 10 سال و 8 ماه و 14 روز سن داره

زميني به وسعت آسمان

رافع نیاز

کافی ست پشت میز بنشینم و بخواهم چیزی تایپ کنم یا مطالعه کنم یا ... جوری پایم را می گیرد و می کشد جوری با نگاهش التماس می کند جوری جیغ می کشد که باورم می شود من یک مادرم و او سرشار از نیاز به من. و چه کسی می تواند این نیاز را برای او بر طرف کند الا من! ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــ * برگرفته از مناجات امیرلمومنین علیه السلام
22 مهر 1393

6 ماه تمام شد.

 تو 6 ماهه شدي. به همين زودي! به همين سرعت! به همين شيريني! اين 24 هاي هر ماه همينطور ميگذرد. به سرعت بــــــاد. يار عالي اي بودي در اين 6 ماه برايم دختر نازنينم. اين 6 ماه را برايم ماندگار کردي با معرفت هايي که از آنم شد؛ به پاس بودنت. بودنت ماندگار دختر عاقل و لطيفم.   ...
24 بهمن 1392

ط ... مثل طعام

اولين فرني آرد برنج ت نوش جان ت. انشالله ذائقه ات فقط با طعام هاي حلال و طيب ، با طعام هاي آسماني آرام بگيرد. اميد دارم که ابعاد گوناگون و انواع مختلفي از طعام هاي مادي، معنوي، علمي،ارتباطي و ... نصيبت شود.
24 بهمن 1392

آ... مثل آب

اولين آبي که نوشيدي گواراي وجودت مادر! به اميد محشور شدن با آب و آب هاي  حقيقيِ عالم. به اميد ياور بودنت براي شان. ــــــــــــــــــــــــــ * سوره مبارکه مُلک، آيات آخر.   ...
24 بهمن 1392

سه ماهگی و فال بینی مادرانه

صداهای خیلی قشنگی از خودش در میاره. خوب ارتباط می گیره و با لبخند و نگاه عمیق ش آدم رو میخکوب خودش می کنه. خیلی عاقل به نظر می رسه. جنبه محبتی ش هم قویه و تصمیم های احساسی محور اما، در زندگی ش کم رنگه. بهش میگم: مادر بیا فالت بگیرم   ...
5 آذر 1392

مامان بیا حرف بزنیم!

همه زندگی اش انگار این است که بنشینی روبرویش چشم در چشمانش بدوزی برایش صحبت کنی و از رازهای مگوی مادرانه ات مقداری را فاش کنی... او هم برایت قان و قون کند و جیــــــغ های خوردنی بکشد. اینجا قطعه ای از بهشت است. خانه مان را می گویم. ...
27 آبان 1392