اولين ويارونه
امروز اولين ويارونه ي بندانگشتي امان از من بريده بود!
غروبي انقدر دلم آش رشته خواست که داشتم مي مردم-البته دور از جون-
آش هر بيروني رو هم نمي خورم خب!
کسي هم نبود بگم برام درست کنه.
واسه همين پريدم توي آشپزخونه و عدس رو گذاشتم بپزه، بعد هر چي سبزي داشتم اعم از کوکو، پلو و حتي مقداري قورمه سبزي ريختم و اووووووووووووووووم بعد رشته و اووووووووووووووووم بعدش
يک آش رشته ي باحال.
کلي جاتون خالي!
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1. ناگفته نماند که پيشنهاد پختش رو زندايي بندانگشتي جون بهم داد که مراتب تشکرمون رو خدمتشون اعلام مي داريـــــــــــــــــــــــــم
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی