آسمانآسمان، تا این لحظه: 10 سال و 8 ماه و 27 روز سن داره

زميني به وسعت آسمان

ادب والدین 31

1393/1/15 8:19
1,037 بازدید
اشتراک گذاری

2 عدد مرواید... در دهان عسل بانو

دندونک

آدم با توان مندی های کم کارهای بسیار زیادی می تواند انجام دهد.

مثل همین دو تا دندون...

که بواسطه آنها کارهای خیلی مهمی صورت می گیرد:

جویدن غذا، خرد کردن بیسکوییت، تیکه تیکه کردن سیب؛ موز؛ جزوه های ما، بوسیدن، گاز گرفتن و ... .

آدم باورش نمیشه.

اما یک روزی بالاخره باید باور کنه که بیشتر از 2 تا دندون، توان در وجودش هست!

و از اینها باید استفاده کرد.

شکر نعمت نعمتت افزون کند.

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (14)

ام‌طاها
15 فروردین 93 14:54
الهی شکر: به رزق مادی و معنوی حلال استفاده بشه ان شاء الله
خاله جون مامان تسنیم بانو
15 فروردین 93 15:51
خالش فداااااااااااااش شّه
زينب پری و دوستان
پاسخ
خالهههههههههههههههههههه راستکی جون
صهبا
15 فروردین 93 18:28
ما شالله . کاش عکس کامل می زدین می دیدیمش نازنین دختر را.
مامان محمدمهدی
16 فروردین 93 13:24
سلام مبارک دندوناش باشه. من هم مشتاق دیدن روی ماه عسل بانوتون شدم
خاله ناهید
16 فروردین 93 14:30
خدارو شکر به خاطر وبلاگت برای من حکم صله رحمه خواهر زاده هامه و خواهر ماهم
نیلوفر جون
16 فروردین 93 14:45
مبارکه عزیزم از این نیم صورت معلوم که شبیه بردارشه بینیش که داشش معلوم به باباش رفتن ببین من چقدر زرنگم
گهواره
17 فروردین 93 2:27
از این به بعد خودتان آماده کنید برای گازهای از ته دل خانم! البته شما با تجربه تر از این حرفایی!
مامان سید
17 فروردین 93 16:13
انشاالله دهانش مروارید بارون بشه... من ندیده, حدس میزنم دختر شیطونیه و بانمکیه!
لبخند
18 فروردین 93 17:40
مبارک باشه و ممنون که به وبلاگم سر زدی
❀ ◕ ‿ ◕ ❀ نی نی شیطون ❀ ◕ ‿ ◕ ❀
19 فروردین 93 12:07
اولین روز دبستان بازگرد کودکی ها شاد و خندان باز گرد باز گرد ای خاطرات کودکی بر سوار اسب های چوبکی خاطرات کودکی زیباترند یادگاران کهن مانا ترند درسهای سال اول ساده بود آب را بابا به سارا داده بود درس پند آموز روباه و خروس روبه مکار و دزد و چاپلوس روز مهمانی کوکب خانم است سفره پر از بوی نان گندم است کاکلی گنجشککی باهوش بود فیل نادانی برایش موش بود با وجود سوز و سرمای شدید ریز علی پیراهن از تن می درید تا درون نیمکت جا می شدیم ما پر از تصمیم کبری می شدیم پاک کن هایی ز پاکی داشتیم یک تراش سرخ لاکی داشتیم کیفمان چفتی به رنگ زرد داشت دوشمان از حلقه هایش درد داشت گرمی دستانمان از آه بود برگ دفترها به رنگ کاه بود مانده در گوشم صدایی چون تگرگ خش خش جاروی با پا روی برگ همکلاسیهای من یادم کنید باز هم در کوچه فریادم کنید همکلاسیهای درد و رنج و کار بچه های جامه های وصله دار بچه های دکه سیگار سرد کودکان کوچک اما مرد مرد کاش هرگز زنگ تفریحی نبود جمع بودن بود و تفریقی نبود کاش می شد باز کوچک می شدیم لااقل یک روز کودک می شدیم یاد آن آموزگار ساده پوش یاد آن گچها که بودش روی دوش ای معلم نام و هم یادت به خیر یاد درس آب و بابایت به خیر ای دبستانی ترین احساس من بازگرد این مشقها را خط بزن
زينب پری و دوستان
پاسخ
وبلاگتون خیلی پر محتوا بود
آسمان
19 فروردین 93 19:42
ما منتظر دیدن روی ماهش هستیمممممم
زينب پری و دوستان
پاسخ
ما هم مشتاق دیدار روی تو هستیم
مامان زينب و ضحي جون
21 فروردین 93 3:14
سلام..خوبيد...خوشيد؟..سلامتيد... مباركا باشه....انشاالله روز به روز پيكر معنوي اش رو هم براي ان دنيا به اين زيبايي كامل كنه.... راستي به نظر من خوبه كه عكس نميذاريد...از همه نظررر
زينب پری و دوستان
پاسخ
یه چند نفر از اعضای خانواده هستن که اجازه عکس گذاشتن نمی دن!!!! به دلایل بسیار زیادی! چه میشه کرد! ممنون و متشکر بابت شما که میایی و می خونی و اخلاق های متنوع ما رو تحمل می کنی
مامان زينب و ضحي جون
22 فروردین 93 1:23
اون تعداد افراد خانواده خوب كاري مي كنن... مث كه شما دلگير شديا بابت آن ن ن خصوصي؟؟
زينب پری و دوستان
پاسخ
نه چطور؟!مث که شما دلگیر بودین! ما که کار خودمونو می کنیم.
مرضیه کرباسچی
23 فروردین 93 7:43
سلاممممممم مبارکش باشه ایشالا. لیلا جونی ما تازه داره یه دندونش نیش میزنه اونم با زحمت و مریضی زیاد. خدا حفظ کنه عسل خانم و اقا مربا رو