آسمانآسمان، تا این لحظه: 10 سال و 8 ماه و 22 روز سن داره

زميني به وسعت آسمان

3 ماه ناقابل...

1392/2/23 13:09
506 بازدید
اشتراک گذاری

6 ماهه که توی دل مامانم دارم زندگی می کنم.

دل که نیست. زمینِ فوتباله بدو بدو و من همه ش دارم  می دوئم و

ورجه وورجه می کنمورجه.

گاهی هم مجبورم از دست داداش هرکولم مدام فرار کنــــــــــــــــــمفرار گاهی دیگه

مامانم از دست دوتامون نا نداره هیچ کاری بکنه، اینجاست که من مثل فرشته ها می رم تو جلد بابایی م

و شروع می کنیم با هم به تمیز کردن خونه...پ

اینجاست که منو به دختر بودن خودم افتخار می کنم که می تونم همه رو مدیرت کنم تا به مقصد مورد نظر

خودشون برسن به به ....

آخ جون فقط 3 ماه دیگه مونده که بیام بیرون از این زمین فوتبال به یه جایی که انگار زمینش چنــــــــــــــــــــــد برابر اینجا بزرگه...

ینی کلی میشه توش گل بزنم و دنبال پروانه ها کنم و حساب داداشیمو برسم...سرود

هورااااا

ینی من کِی میام بیرون؟ینی من چه شکلی ام؟ حتما خیلی خیلی خوش گل ترم از هر چی که همه

فکرشم می کنن و خیلی خیلی شیطون تر و همه چی تموم تر در واشد و ......

وقتی اومدم بابا و مامان و داداشم و سفت بغل می کنم و می بوسمله

 

 

 

 

 

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی

نظرات (7)

بابای ملیسا
23 اردیبهشت 92 13:56
با سلام . وبلاگ ملیسا جان با موضوع یه تیکه بهشت روی زمین به نام شیرخوارگاه آمنه به روز شد . خوشحال میشیم مراجعه کنید و با نظرات زیباتون ما رو دلشاد کنید . منتظر شما هستیم .
مامان نسرین
24 اردیبهشت 92 1:11
با این اموزشهایی که تو شکم مامانی دیدی از دست داداشیبیای بیرون معلومه که شیطونتر هم بشی وااااااااااااااای که خدا به داد مامان سارا برسههههههههههه


مینا مامی لیانا
24 اردیبهشت 92 18:37
ای عزیزمممم به سلامتی قدم های پر برکتت رو بزاری تو دنیا
ام طاها
24 اردیبهشت 92 23:55
خاله قربون این زبون شیرینش بره: به کی رفته؟! حتما مامان گلش!
چیت
25 اردیبهشت 92 11:30
هی ساراجونم
خوش به حال ت که انقدر خوب با بچه داری کنار اومدی و انقدر با نی نی هات مهربونی
من با اینکه خیلی بچه دوست دارم ولی همه ش فکر میکنم وقتی من انقدر خراب م بجه م چی میشه....
دعام کن
دلم میخواد زینب ت که هنوز به دنیا نیومده رو انقدر سفت بغل ش کنم که....


تا خرابي رو چي معني کني چيت جونم....
مامان محمد امین
25 اردیبهشت 92 17:13
انشالله زودی این سه ماه تموم بشه و زینب خانوم گل به سلامتی زمینی بشه
مامان نیکادل
26 اردیبهشت 92 5:54
ایشالله این سه ماه هم به سرعت برق و باد بگذره و بپری تو بغل مامانت چه لحظه های شیرینی بود بارداری قدرشو بدون سارا جونم