آسمانآسمان، تا این لحظه: 10 سال و 8 ماه و 24 روز سن داره

زميني به وسعت آسمان

عید دیدنی های 4 نفری

قبل از شروع عید دیدنی ها فکر می کردیم خیلی بچه هایمان اذیت میشوند، مدام ازین خانه به خانه ی دیگر در حرکت باشیم و استقرارمان نیم ساعت حداکثر 45 دقیقه باشد. اولش دعا کردیم که کاش جایی می بود که  بچه هایمان را می گذاشتیم و 2 نفری می رفتیم که به 2 دلیل مستجاب نشد: 1- جایی نبود که بگذاریمشان. 2- دیگرانی که می رفتیم منزل شان بچه هایمان را می خواستند ببینند بیشتر از خودمان.(خانواده ی کامل) همین باعث شد که رفت و آمد ها را آغاز کنیم. و بر خلاف تصور ما اون ها نبودن که خسته می شدن؛ اتفاقا از این دَدَ به اون دَدَ برای شان بسیار جذاب و مفرح و شادی آفرین بود حتی گاهی 10 شب که به قصد منزل می پیچیدیم در کوچه مان؛ آقا پسر معترض می شد که چ...
8 فروردين 1394

فضای رشد

به فکر این هستم که خانه مان را بکنم یک مهد کودک فامیلی-محله ای. به چه درد می خورد خانه ی بی درد بخور؟! یا یک کتابخانه ی محلی حتی. یا مجلس های مکرر قرآن و ذکر. بچه در این فضا باید رشد کند. و  الا رشد نمی کند.   ...
3 فروردين 1394

خدا در سال 94

یه دونه دختر فامیل بودن براش صفا داره و قربون صدقه رفتن های پیاپی و ریسه رفتن ها و بغل به بغل شدن. دید و بازدید است و نو به نو شدن دیدارهایی که برای ما البته کهنگی نداشته اند. خسته شدن های مکرر بچه ها و ازین خانه به آن خانه شدن. همه اش گذر کردنی ست. چه دل و قلوه دادن هایش و چه خسته شدن هایش. چه می ماند جز شناخت قواعد هستی که بر روابط. بین انسان ها حاکم است. جز پایدار بودنِ خدا و ثابت بودنش در تمام این فراز و فرود ها؛ بدون هیچ نوسانی.  
2 فروردين 1394

سرعت

انقدر سریع می دود که حد و حساب ندارد. ازین سر به آن سر. تند تر از هم سن و سالانش کلمات در زبانش می دوند و پاهایش بر زمین. همه اینها از لطف خداست و آقاییِ نازدانه برادرش.
11 اسفند 1393

واکسن ثلاث

واکسن 18 ماهگی 2 آمپول است و یک قطره. برخی از مراکز یک آمپول را به پا می زنند یکی را به دست. برخی هر  2 را به دست می زنند. به این واکسن «ثلاث» هم می گویند. واکسنی که به پا می زندد احتمال دارد، گاهی باعث لنگیدن کودک تا 3 روز می شود. و همین را در دست که تزریق کنند مانع از حرکت دادن درست آن می شود. تسکین کودک: *شربت استامینوفن از قبل از تزریق و تا زمانی که بدن کودک گرم است و درد دارد( هر 6 ساعت، 2 برابر وزن؛ و در صورت داشتن تب: هر 4 ساعت) * بعد از تزریق( جهت التیام و جلوگیری از ورم): ابتدا کمپرس سرد( هر 20 دقیقه 4 دقیقه)  پس از 8 ساعت کمپرس گرم. ...
29 بهمن 1393

تکرر درخواست مشروع

هر چی بزرگتر میشه به شیر خوردن وابستگی ش بیشتر میشه! به دلم موند، یک بار برای خودم ، آغوش مادرانه م، مهر عمیقم بهش، بیاد بغلم. دریغ از یک بار. بدون استثنا تا منو میبینه میگه: ماما نانا! بهش میگم: مامان بدون غرض بیا بغلم، نوکرت هم هستم! ولی کو گوش شنوا
25 بهمن 1393

فتح قله ی مادر

امروز آقا محمد سجاد رو نشوندم روی زانوم، خیلی کم پیش میاد که گل پسر ازین خواسته ها داشته باشه. به هر حال روز به روز به استقلالش داره نزدیک تر میشه. یک دفعه زینب بانو اومد شونه راست داداش رو گرفت و کشیدش پایین. اونم محکم منو چسبید و مالکانه تکون نخورد. یکهو دندون های بانو شونه های داداش رو به خودشون گرفتن و درگیری بالا گرفت. موفق کی بود؟ خواهر جون.  در یک پرش سریع، زود اومد جای داداشِ افتاده بر زمینِ گریون رو گرفته و فاتحانه گفت: داااااااااااااااااااااااااااااااااااا ...
25 بهمن 1393

جیغ و منفعت

الوووووووووو کسی صدای منو میشنوهههههه؟ اینجا صداااا به صداااا نمیرسه!   یه همچین صدای شیرافکنی داره عسل بانوی ما! بهش میگم یعنی فقط بخاطر اینکه بطری آبو بهت نمیدم اینطوری میکنی؟؟؟؟ اونم ادامه میده و من هم!
28 دی 1393