آسمانآسمان، تا این لحظه: 10 سال و 9 ماه و 5 روز سن داره

زميني به وسعت آسمان

کاشان

دو روز با دو تا از دوستان جهانگردمان سمت کاشان: شهر نوش آباد - نیاسر- مشهد اردهال - رفته بودیم. فکر می کردم که بچه های بروجردی ها و طباطبایی ها و عباسی ها در آن خانه های درندشت،چه صفایی می کردند و چه بزرگ شدنِ مهیجی داشتند. جای جالبی بود و پر از طبیعت بکر، مخصوصا آسمان شب و دم صبح مشهد اردهال - محل شهادت آن  امامزاده ی مجاهد- مهمان فلق و طلوع آفتابش بودیم در خانه ای که صاحبش مومنه ای بود به نام  خاله. بچه ها را بایستی عادت داد به سفر، تا روحیه هجرت در آن ها شکل گیرد. و قبل از عادت کردن بچه ها، مادر-پدر ها بهتر است خودشان را عادت به خسته نشدن و این سبک زندگی کنند. در کل سفر کم خرج و پرعبرتی بود. از عمو و خاله هم که د...
5 خرداد 1393

ورزش و تحرک

برای آرامش روح مادر و اینکه از بچه داری ها و سختی های جسمی-روانی اش جان سالم بدر ببرد و اعصابش تمرد پیدا کند و ... جدای از نماز حضرت زهرا و تسبیحات حضرت زهرا و ... حتما برای خودشون برنامه  پیاده روی  یا  شنا - ولو 1 بار در هفته- اجرا کنند تا ورزش و تحرک این عامل مهم سلامت جسم و روان، به کمکشون بشتابه و  تقویت قوایی باشه برای بچه داری های بعدی... یا خیلی کارهای مهم دیگر. داشتن این نوع از تحرکات متفاوت است با تحرکات ناشی از سر و کله زدن با بچه ها. تفاوت و اثرشان از زمین تا آسمان است. برای این کار پیشنهاد می شود: 1- وقت های خالی خود و همسر محترمان را استخراج نمایید و آگاه به سانس های استخر باشگ...
29 ارديبهشت 1393

خانم خانوما

زینب مرا یاد خاله خانباجی ها می اندازد. صبح هایی که زودِ زود بیدار می شوم... بیدار می شود. پایه ی خوردن صبحانه های دخترونه است. پایه ی استحمام صبح گاهی ست. پایه ی خلوت های مادرانه است. می بینم درَش که بلند می شود و خیلی فرز، برای جماعتی سماور آتش می کند و نان گرمی را در سفره می گذارد ... انگار روزی رسان است ...
20 ارديبهشت 1393

م...مثل مادر2

مادر شدن ... بچه مثل هم زن عمل می کند... هم می زند مادر را. هم می زند مادر را. مادر رو می آید. مادر می شود خودِ خودِ خودش. بی غل/ بی غش/ تازه می شود. رو می آید. دلم مادر شدنِ باز می خواهد. خدایا مرا لایق باز مادر شدن کن. ...
20 ارديبهشت 1393

شکل گرفتن قوای تفکر

دیگه نمی تونم ازش چیزی را قایم کنم. تا چند روز پیش، مهر را که می گذاشتم زیر سجاده، فکر می کرد که مهری وجود ندارد و بی خیالش می شد. اما از امروز، می رود دنبالش  می گردد، زیر چادر... حتی پشت در!!!
15 ارديبهشت 1393

غذا دادن محمدسجاد به زینب

امروز ظهر بنا رو گذاشته بود به نخوردن. به مربا میگم، ببین عسل غذاشو نمی خوره؟! میگه: بده من میدم بهش!! قاشق خواهرشو برداشته، میگه: بوخور ... بوخور ... ماکائونیه ... خوشمزه س... بوخور نی نی!!!!!!!!!!!!
15 ارديبهشت 1393

روز مادر...

مادر که می شوی همه چیز فرق می کند کارکردهای لحظه های زندگی هم فرق می کند   مادر که می شوی همه با هم یه جبهه اند مادر! ولی جبهه ی او فرق می کند   مادر که می شوی دلت آشوب می شود این بچه کجاست وآن یکی چه می شود   مادر که می شوی، همه عالم در تواند این راز ارتباط، با زهرای اطهر است... 
30 فروردين 1393