زميني به وسعت آسمان

سعي مي کند چهار دست و پا برود. نمي تواند. گريه مي کند. زمين مي خورد. صورتش قرمز مي شود. جيغ مي کشد. واقعا هيچ کار ديگري از زينب بر نمي آيد. اما از تلاش نمي ايستد.

فرزند قسمتي از زندگي آدم است نه تمام آن. اين را آدم بايد از دوران بارداري تمرين کند. اينکه با يک برنامه ريزي صحيح، همه به بارداري اش برسد  و هم به مطالعات و کلاس هاي و امورات شخصي و خانواده گي اش... اگر مادر نتواند به خودش برسد حکما براي فرزندش هم خالي از وجود خواهد بود! اين وجودي که از آن سخن رانده ميشود، به معناي اين است که: بايد سرمايه اي براي فرزندش خرج کند، براي سربلندي اش، رشدش، تعالي اش. خب اين سرمايه از کجا حاصل مي شود؟ از زماني که مادر با استفاده صحيح آن را براي خود ذخيره کرده است. اين استفاده درست شامل خيلي موارد مي شود: * زمان گذاشتن براي محبت و خلوت و صحبت و همنشيني با همسر * صرف...

واقعا فکرش را بکنيد!!! اگر قرار بود جنين بيش از 9 ماه در شکم مادر بماند تا به تکامل برسد وآماده ورود به دنياي ديگري شود! چه بر سر مادر مي آمد؟! خدايا شکرت که حمل سخت جنين را فقط 9 ماه قرار دادي! ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ اشاره به ساعت شمار سن زينب بانو که در تولبار بالاي صفحه وبلاگش قابل مشاهده است. ...

يکي از بهترين لذت هاي عالم اينه که، وقتي همه خوابن بيدار باشي و به امورات اندروني و انبُروني بپردازي... اين هم از ثمرات بچه داريه! چطور مي توني هر يه ساعت مشخصي پاشي و به امورات اون ها بپردازي بعد يعني نميشه پاشي و ديگه نري بخوابي! نميشه واقعا؟! کلا انسان خيلي ميتونه! ...

مادر که مي شوي به ملائک و امدادهاي غيبي ايمان مي آوري... آن هنگام که به ناتواني خود در نگهداري از فرزند-انت پي مي بري. آن هنگام که مشغول کار ديگري هستي و خطرهاي بزرگي از کنار فرزند-انت رد مي شود. آن هنگام که تحمل ت طاق مي شود و بي خيال همه چيز مي شوي. آن هنگام که براي دقيقه اي به مهم ديگري مشغول مي شوي. آن هنگام که افتادني و جيغي و چنگي و سنگيني اي و ... بر فرزند-انت رخ مي دهد. آن هنگام که .... الحمدلله في کل احوال رئوفا ... ...

يک مادر نبايد به سختي هاي در پيش رو فکر کند فکر کند که : *واي خدا بداد ما برسد وقتي مي خواهد دندان در بياورد * يعني 6 ماه بايد فقط به او شير بدهم؟ * شب ها بايد مدام بيدار بشوم؟ * وقتي که به غذا بيفتد، بايد هر روز غذاي او را هم درست کنم؟ * واي الان که نمي تواند حرکت کند همه ش بايد بغل من باشد. * واي وقتي به حرکت و سينه خيز و چاردست و پا رفتن افتاد همه ش بايد دنبالش باشم که جاي خطرناک نرود، کار خطر ناک نکند!! * الان دندان ندارد، واي اگر دندان در بياورد همه چيز را مي خواهند بجود! اگر خفه شد چه؟ اگر نتوانست بجود چه؟؟؟ * يعني با بچه من ديگر فعاليتي نخواهم داشت؟ الان که در بغل است و گريه مي کند نمي توانم کلا...

کم کم دارد بزرگ مي شود... اين را از غلت زدنش به من مي گويد و از اينکه از اواخر بهمن بايد غذاي کمکي اش را آغاز کنم!!!! دنيا دنيا مرا از غافلانِ خودت هم قرار بده و هم قرار نده! که چه زود و با سرعت در گذري  و ما چه کند و کند بي حاصل و بي نتيجه! خدا خدا ما را با تلاش مان زنده نگه دار که بي آن هي چيم... خدا خدا ما را غير از خور و خواب بخواه... خدا خدا...

براي نوراني کردن خانه ها مي توان کارهاي ساده انجام داد. درست کردن غذا همين که به نيت خدا و اهل بيت باشد، بدون هيچ کار ديگري خانه و اعضاي خانواده را نوراني مي کند . اين پاي سيب نوراني  به همراه تزيين دانه هاي انار و برش هاي پرتقال  تقديم مي گردد به وجود دردانه هايي که گذاره چهل روزه شان تعقل را به هستي هديه کرد. علي بن حسين و زينب بنت علي عليهما السلام     ...

وقتي که به ديوار و در و پنجره و تابلو و دست و پا و عروسک و پتو و اينها نگاه مي کند آنهم با يک حالت جدي!!! و وقتي در اين حالتش مي روم بالاي سرش و حالتش دگرگون مي شود و نيشش تا بنا گوش باز مي شود و لپ هايش قلپه بيرون مي زند و دست و پاهايش موشک مي شود به اين سمت و آن سمت يِک حال عجيبي به من دست ميدهد .... انگار براي خودم کسي شده ام!