به فکر این هستم که خانه مان را بکنم یک مهد کودک فامیلی-محله ای. به چه درد می خورد خانه ی بی درد بخور؟! یا یک کتابخانه ی محلی حتی. یا مجلس های مکرر قرآن و ذکر. بچه در این فضا باید رشد کند. و الا رشد نمی کند. ...
یه دونه دختر فامیل بودن براش صفا داره و قربون صدقه رفتن های پیاپی و ریسه رفتن ها و بغل به بغل شدن. دید و بازدید است و نو به نو شدن دیدارهایی که برای ما البته کهنگی نداشته اند. خسته شدن های مکرر بچه ها و ازین خانه به آن خانه شدن. همه اش گذر کردنی ست. چه دل و قلوه دادن هایش و چه خسته شدن هایش. چه می ماند جز شناخت قواعد هستی که بر روابط. بین انسان ها حاکم است. جز پایدار بودنِ خدا و ثابت بودنش در تمام این فراز و فرود ها؛ بدون هیچ نوسانی.
انقدر سریع می دود که حد و حساب ندارد. ازین سر به آن سر. تند تر از هم سن و سالانش کلمات در زبانش می دوند و پاهایش بر زمین. همه اینها از لطف خداست و آقاییِ نازدانه برادرش.
واکسن 18 ماهگی 2 آمپول است و یک قطره. برخی از مراکز یک آمپول را به پا می زنند یکی را به دست. برخی هر 2 را به دست می زنند. به این واکسن «ثلاث» هم می گویند. واکسنی که به پا می زندد احتمال دارد، گاهی باعث لنگیدن کودک تا 3 روز می شود. و همین را در دست که تزریق کنند مانع از حرکت دادن درست آن می شود. تسکین کودک: *شربت استامینوفن از قبل از تزریق و تا زمانی که بدن کودک گرم است و درد دارد( هر 6 ساعت، 2 برابر وزن؛ و در صورت داشتن تب: هر 4 ساعت) * بعد از تزریق( جهت التیام و جلوگیری از ورم): ابتدا کمپرس سرد( هر 20 دقیقه 4 دقیقه) پس از 8 ساعت کمپرس گرم. ...
هر چی بزرگتر میشه به شیر خوردن وابستگی ش بیشتر میشه! به دلم موند، یک بار برای خودم ، آغوش مادرانه م، مهر عمیقم بهش، بیاد بغلم. دریغ از یک بار. بدون استثنا تا منو میبینه میگه: ماما نانا! بهش میگم: مامان بدون غرض بیا بغلم، نوکرت هم هستم! ولی کو گوش شنوا